با تو هستم ای افلاکی زمینی آری تو -سلام بر سید خوبان
و ای شهید ای که بر کرانه ازلی و ابدی وجود بر نشسته ای، دستی بر آر و ما قبرستان نشینان عادات سخیف را از این منجلاب بیرون کش.
-
آب حیات من است ، خاک سر کوی دوست گر دو جهان خرمی است ، ما و غم روی دوست ولوله در شهر نیست ، جز شکن زلف یار فتنه در آفاق نیست ، جز خم ابروی دوست داروی مشتاق چیست ، زهر ز دست نگار مرهم عشاق چیست ، زخم ز بازوی دوست دوست بهندوی خود ، گر بپذیرد مرا گوش من و تا بحشر ، حلقه هندوی دوست گر متفرق شود ، خاک من اندر جهان باد نیارد ربود گرد من از کوی دوست گر شب هجران مرا ، تاختن آرد اجل روز قیامت زنم ، خیمه بپهلوی دوست هر غزلم نامهای است ، صورت حالی در او نامه نوشتن چه سود ، چون نرسد سوی دوست لاف مزن سعدیا ، شعر تو خود سحر گیر سحر نخواهد خرید ، غمزهی جادوی دوست |
هرچه کردم به تو و این دل وامانده بس است
خود فدا کردم ودیدم که امیدم هوس است
آخر الامر زحسرت غم عالم دارم
که چرا اینهمه کارم هوس اندرهوس است
مهر وعشقم همه بر کوچه و بازار گذشت
وین تنعّم که ببردم عبس اندرعبس است
دوست دارم که شوم شهره این شهر ددان !
چون متاعی که خریدارفقط خاروخس است!
مست و وامانده و غافل به بطالت بگذشت
عمرو،اکنون به رکابم عسس اندر عسس است
فکر و ذکری که نباشد بجزش نوش بدن
همچو مردارفتادست و بدورش مگس است.
شاعر:قاسم علاقه بند
توجه توجه
حدیث
حزب الله لبنان- شهیدعماد مغنیه
شهید آوینی
آب حیات من است ، خاک سر کوی دوست
هوس
[عناوین آرشیوشده]